چرندنامه

چرت و پرت روزانه ی من

چرندنامه

چرت و پرت روزانه ی من

اگر ثانیه توان سخن گفتن داشت

می گفت:

چقدر دور خودم بچرخم!

من هم آدمم!!!

بعضی وقتها دلم می خواد چرند بگم!!! چیه مگه؟ ایرادی داره؟!!! خوب من هم آدمم! دوست دارم با چرندیاتم، آرامش بگیرم! شاید تو چرندیات، خیلی چیزها بشه پیدا کرد!

یهو یه صدایی از وسط جمعیت گفت: کمتر چرند بگو!!!

خنده ام گرفت و نفهمیدم که چطور با صدای بلند گفتم: ما رو باش رو دیوار کی یادگاری نوشتیم؟!!

دوباره همون صدا گفت: ننویس آقا! شماها هستید که دیوار خونه ی مردم رو کثیف می کنید؟ قالیشویی مش غضنفر! لوله بازکنی اکبرچلمبه! .....

گفتم: ببخشید! اشتباه کردم! ما رو چه به طنز! مثل اینکه از بس بحث مذهبی کردیم، همه انتظار دارند که تو همون قالب مذهبی بمونیم!

یهو یادم اومد، بنده خدا محمد اصفهانی وقتی ترانه دلقک رو خوند، همه بهش توپیدند که چرا ترانه سبک خوندی؟ هیچکی نگفت که بابا این بنده خدا یه دردی از جامعه رو تو قالب خودمونی بیان کرده! مگه جامعه کم درد داره!

من هم شدم حکایت همین موضوع....

تا یه حرف مذهبی می زنیم، می شیم سگ حزب اللهی!!!!!!! قبول طرفدار جمهوری اسلامی هستیم، اما دلیل نمی شه که حقایق رو نبینیم! حقیقت رو باید گفت! حقیقت رو باید شنید! شاید از همین گفت و شنودها دردی دوا شد! اما جنگ و مبارزه و .... نه! روی آرامش می خوایم.